چرا حالمون ناخوشه: ۱۶ قلمرو زندگی
طبق گفته وزیر بهداشت در فروردین نودوشش، حدود هفده درصد خانمها و بیش از ده درصد آقایان در ایران افسرده هستند؛ یعنی حدود ۱۱ میلیون نفر، تقریباً بهاندازه جمعیت تهران، یا اگر بخواهم واضحتر بگویم، بهاندازه ۱۱۰ تا ورزشگاه آزادی انسان دارای افسردگی در ایران وجود دارد!
که البته این هم آمار سال پیش هست، هم آماری که بهصورت رسمی ثبتشده است؛ یعنی افراد افسرده بیشتری در جامعه وجود دارند ولی آنها به کلینیکها و مراکز درمانی و روانپزشکی مراجعه نکردهاند.
چه میشود که این اتفاق میافتد؟
کجای جامعه، دین، رسانهها و … گفتهشده است که داشتن حال بد به پیشرفت و رشد ما کمک میکند؟
پس چرا این آمار وجود دارد؟
در این بخش می خواهم به برخی از ریشهها و دلایل این اتفاق بپردازم.
قبل از پرداختن به ریشهها میخواهم در مورد آقای مایکل فریش و تحقیقاتشان با شما صحبت کنم تا ببینیم نداشتن حال خوب چقدر میتواند بر روی کیفیت و رضایت ما از زندگی تأثیر بگذارد.
۱۶ قلمرو
آقای دکتر فریش در مورد رواندرمانی مبتنی بر کیفیت زندگی تحقیقاتی داشتند و کتابی در دو جلد با همین عنوان هم نوشتهاند.
ایشان بر روی این موضوع تحقیق کردند که چرا انسانهای زیادی هستند که هیچ بیماری خاصی ندارند اما حالشان خوب نیست، خوشنود نیستند و زندگی برایشان قشنگ نیست.
آقای فریش در این تحقیقات به ۱۶ قلمرو اساسی در زندگی رسیدند و گفتند که اگر بتوانیم این ۱۶ قلمرو را بشناسیم و بر روی آنها کارکنیم و بهترشان کنیم، رضایت زیادی از زندگیمان خواهیم داشت.
بیایید تکبهتک به اهمیت این قلمروها بپردازیم و ببینیم اگر نتوانیم حالمان را خوب نگهداریم، اوضاع زندگیمان چگونه میشود:
۱ – سلامت:
اگر کمی فکر کنید یادتان میآید که وقتی حالتان خوب نبوده، بدنتان به این حال واکنش داده است و دچار بیماری شدید. مثلاً به دلیل اتفاق بدی که در زندگیمان افتاده، بیشازحد فکر و خیال کردید و دچار سردرد، معده درد، کمر یا زانودرد و … شدهاید و بعضاً هم پیشآمده که کارتان به بیمارستان، سروم و عمل کشیده شده است.
این اتفاق به این دلیل است که چون وقتی انسان دچار بیماری میشود حالش هم بد میشود، برعکس این قضیه هم میتواند اتفاق بیفتد.
یعنی چون حال بد و بیماری به هم متصلاند، زمانی که حالمان بد میشود، مغز دستور میدهد که چون حال بد شده است، پس بیماری هم باید نمایان شود!
۲ – احترام به خویش:
زمانی که اتفاقی میافتد یا کسی از ما انتقاد میکند حالمان بد میشود و زمانی که حالمان بد شود خودخوری میکنیم.
مثلاً همسر یا مادرم از من انتقاد میکند و من چون بلد نیستم با آن شرایط کنار بیایم، به خودم میگویم:
باز که تو سوتی دادی، باز تو نتوانستی یه کاری رو کامل و بینقص انجام بدی، چند بار باید اینجوری بشه تا تو حالیت بشه و … . همین خودخوریها باعث میشود حالمان بدتر و بدتر شود.
۳ – اهداف و ارزشها:
حال که ناخوش باشد آدمی حوصله انجام کارهای روزانهاش را هم ندارد چه برسد به تلاش برای رسیدن به اهداف و خواستهها (البته اگر هدف و خواستهای داشته باشد) و چون کاری انجام نمیدهد، نتیجهای هم نمیگیرد و درنهایت حالش بد و بدتر میشود؛ که من به این روند میگویم چرخه بدبختی.
۵– وضعیت مالی:
مسلماً کسی که روحیه مناسبی ندارد نمیتواند باکسی همکاری کند؛
- نمیتواند به مراجعین خود درست خدمت کند، همیشه مینالد و برای خدمات بهتر تلاشی نمیکند؛
- نمیتواند در مصاحبههای کاری بر روی مسئولین آن سازمان تأثیر بگذارد؛
- نمیتواند کسبوکار شخصی خود را راهاندازی کند چون حوصله انجام کارها و مسئولیتپذیری را ندارد؛
و … .
۵ – تفریح و سرگرمی:
این سناریو را تصور کن.
به همراه یکی از دوستانت وارد جمع جدیدی میشوی که آن جمع همه از رفقای دوست خودت هستند که آنها را نمیشناسی. با آنها گرم میگیری و با تکتکشان آشنا میشوی ولی یک نفر در جمع آنها هست که نمیخندد، در بازیها شرکت نمیکند، همیشه یکگوشه است، زمانی که با او همصحبت میشوی فقط غر میزند و حالت را بد میکند.
اگر قرار باشد بعدها مهمانیای ترتیب بدهی یا با یکی از آنها برای تفریح قراری بگذاری، حاضر بودی آنکسی را که حال خوشی ندارد و غر میزند را دعوت کنی یا با او ملاقات کنی؟
۶ – شغل:
این مورد هم مانند وضعیت مالی است. چون نمیتوانی با دیگران ارتباط بگیری و برای اهدافت تلاش کنی و امید داشته باشی، پس از شغلت هم راضی نخواهی بود چون درآمد مطلوبی نخواهی داشت.
نه میتوانی کارآفرین شوی و کسبوکار خودت را راهاندازی کنی، نه میتوانی درجایی استخدام شوی.
۷ – یادگیری:
آدم بیحال و بی اعصاب حوصله وقت گذاشتن برای یادگیری را ندارد. ترجیح میدهد بخوابد یا وقتش را تلف کند بهجای اینکه مطالعه کند و دانستههای جدیدش را در زندگی و شغلش پیادهسازی کند.
۸ – خلاقیت و نوآوری:
کسی میتواند خلاق باشد که اوّلاً مطالعات و تجارب خوبی داشته باشد دوّما زمان بگذارد تا با تمرین و آزمونوخطا نوآوری کند. ولی کسی که اصلاً دنبال یادگیری و اقدام کردن نیست نمیتواند خلاق باشد و درنهایت نتایج متفاوتی هم نسبت به گذشته خود و دیگران بگیرد.
۹ – کمک به دیگران:
آیا میشود کسی نمی تواند به خودش کمک کند آنوقت توقع داشته باشد که بتواند دست دیگران را بگیرد و به آنها انگیزه و انرژی دهد؟
۱۰ – عشق و محبت:
در آشنایان خود چند نفر را دیدهاید که بگوید مامان جان دختری در دانشگاهمان هست که اخلاقش مزخرف، همیشه بیحال، همیشه در حال غیبت کردن و غر زدن با دوستانش، درسش خوب نیست و وضع مالیاش خوب نیست و کار درستی ندارد، بیا برویم خواستگاری!
فکر نمیکنم به چنین موردی برخورده باشی!
و فکر نکنم کسی هم خوشش بیاید که به افراد بیحال محبت کند تا آنها هم به او نزدیکتر شوند تا مجبور شود به درد و دلها، غرها و مشکلات زندگی او گوش دهد.
۱۱ – دوستان:
همانطور که در مورد ۳ گفتم کسی حاضر نمیشود با شخصی که حال خوبی ندارد رفاقت و رفتوآمد کند.
۱۲ – فرزندان:
کدام فرزندی دوست دارد پدر یا مادرش همیشه بیحوصله باشد و با او صحبت نکند. یا زمانی را برای بازی با او اختصاص ندهد؟ زمانی که حالمان خوب نباشد فرزندانمان نیز علاقهای به ایجاد رابطه با ما ندارد.
۱۳ – بستگان:
این مورد هم مانند دوستان و فرزندان است.
۱۴ – مسکن:
اگر همسایه دیواربهدیوار شما آدمی بیحوصله و خشک باشد و مثلاً همسایه طبقه اولتان آدمی جذاب و خوشمشرب باشد، شما ترجیح میدهید با کدامیک سلام و احوالپرسی داشته باشید؟ یا مثلا صاحبخانه و فروشنده منزلی که این ویژگیها را دارد؛ از طرفی چون درآمد مناسبی هم ندارید اصلاً نمیتوانید مسکن خوبی برای خود تهیه بکنید و حالتان ازاینجهت هم خوش نخواهد بود.
۱۵ – اطرافیان:
مجموعهای از فرزندان، بستگان و دوستان ما که اگر حال خوشی نداشته باشیم، روابطمان با آنها نیز بسیار سطحی خواهد بود.
۱۶ – جامعه:
[alert type=”info”]و درنهایت جامعه که تمام موارد بالا را در برمیگیرد و اگر وضعیت این ۱۵ قلمرو دوستداشتنی و مطلوب نباشد، در جامعه هم موردقبول نخواهیم بود.[/alert]
دیدید که یک مورد منفی مثل نداشتن حال خوب میتواند کل زندگی ما را تحت تأثیر قرار دهد و کار بهجایی میکشد که آن چرخه بدبختی که قبل تر اشاره کردم بهصورت مستمر در زندگی ما اتفاق میافتد و روزبهروز حالمان بدتر میشود.
این اتفاق تا لحظه آخر زندگیمان خواهد افتاد و در چرخه بدبختی خواهیم ماند، مگر آنکه در مرحله دوم یعنی احساس بد این چرخه را متوقف کنیم تا بعد از کمی تمرین و تلاش بتوانیم چرخه بدبختی زندگیمان را به چرخه خوشبختی تبدیل کنیم.
بخشی از کتاب الکترونیکی رایگان “دلخوشی بدون تاریخ انقضاء”
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.