آن روز جادویی و خاص کی فرا می رسد ؟
شاید الان متوجهش نشدی یا شایدم شدی …
که این اوضاع و شرایطی نیست که چندسال پیش انتظارش را داشتی …
فکر می کردی الان دیگه باید اوضاع مالی خوبی برای خودت دست و پا کرده باشی .
الان دیگه باید با معدل و نتیجه مطلوبی از دانشگاه فارغ التحصیل شده باشی .
الان دیگه برای کنکور آماده شدی و برنامه ریزی خوبی داری و مطمئنا نتایج خوبی هم در انتظارت است .
بزودی در شغلی که داری موفق و سبلریتی می شوی و تمام آرزوهایی که داشتی به حقیقت می پیوندند .
اما این طور نیست .
شاید اوضاعت از چند سال پیش و مدتی قبل بدتر هم شده باشد .
به خودت می گویی منکه برنامه ریزی کرده بودم .
منکه همانطور که در کتاب ها نوشتند و توصیه کردند کلی آرزو داشتم و هر روز به آنها فکر می کردم.
پس چرا به جایی نرسیدم ؟
نقطه قابل توجه اینجاست که به خودت می گویی حتما باید زمان بیشتری بگذرد تا به نتیجه برسم .
ولی متأسفانه این راهکار درست نیست .
اگر با همین روند ادامه بدهی ۳ یا ۵ سال آینده هم اوضاعت همین است و هیچ فرق خاصی با الانت نمی کنی .
مثل درصد بالایی از مردم که سال هاست زندگی معمولی و روتین خود را دارند .
همیشه تصمیم می گیرند که کارهای جدید و اثربخشی بکنند ولی یا دیر اقدام می کنند و دست دست می کنند تا مشکلات زندگی، زمان و انرژی آنها را بگیرد و دچار استرس شوند
یا اگر هم آن کار را انجام دهند بعد از مدتی که اندک نتیجه ای می گیرند آن کار را ادامه نمی دهند و تمامش نمی کنند .
دلیل اصلی این کار رفتاری است به نام اهمال کاری .
اهمال کاری تعاریف متعددی دارد . ولی به نظر من به طور خلاصه می توان گفت :
“انجام دادن کارهای غیرمهم به جای کارهای مهمی که باید انجام شوند”
مثلا :
دو روز دیگر امتحان داری و باید درست را به خوبی بخوانی و می دانی که اگر بلد نباشی ، آن درس را میوفتی و باید ترم های آینده بابت آن زمان و شهریه اضافی مصرف کنی، ولی روزی حداقال سه ساعت در اینستاگرام گشت و گذار می کنی .
می دانی که بیشتر از این ها در این کار باید دستمزد بگیری و باید درخواست افزایش حقوق کنی ولی هی امروز و فردا می کنی .
می دانی که برای تربیت فرزندت باید فلان کتاب را بخوانی و آن را به کار ببندی ولی سه ماه است که آن کتاب گوشه ی قفسه ها خاک می خورد .
درست است که انسان تنبل حتما اهمال کار است ولی انسان اهمال کار حتما تنبل نیست .
خیلی ها هستند که در روز بسیار کار می کنند ولی کارهای مهمی که آنها را پیشرفت می دهد را انجام نمی دهند .
اگر به زندگی ات توجه کنی هیچوقت آن روز خوب و خاص فرا نرسیده است تا کارهایی که می خواستی انجام دهی را بالاخره انجام دهی .
همیشه گفتی حالا از سر ماه ، از بهار ، از شنبه ، هر وقت شرایط جور شد .
ولی حقیقت این است که هیچوقت آن روز نمی آید . همین الان بهترین زمان برای انجام اقدامی هرچند کوچک برای رسیدن به آن کار است .
مغز انسان طوری تکامل یافته است که دوست دارد لذت ها را زود احساس کند و تلخی ها را به تعویق بیندازد .
مسلما خوردن یک پیتزای خوشمزه لذت بخش تر از این است که سالادی رژیمی را نوش جان کنی .
یا تمرین کردن برای یک بسکتبالیست حرفه ای شدن و انجام تمرین های فیزیکی روزانه سخت تر از لم دادن و لذت بردن از خواب زیر پتو است .
رسیدن به هر موفقیتی در گروئه پرداخت بهای آن است . که اکثر مردم حاضر نیستند این بها را بپردازند .
ویدیوی زیر را احتمالا دیده ای ولی هربار دیدن آن نکته ای مهم را به ما یادآوری می کند .
آزمایش مارشلمو که در سال ۱۹۷۰ در دانشگاه استنفورد انجام شد مثال بسیار خوبی برای درک بهتر اهمیت این قضیه است .
این ویدیو مربوط به این آزمایش است که چندسال پیش بازسازی شد .
جالب اینجاست، کسانی که در آزمایش اصلی حضور داشتند و توانستند در مقابل خوردن مارشملو مقاومت کنند ، در آینده در زندگی شخصی و تحصیلیشان بهتر ظاهر شدند و موفقیت های بیشتری را کسب کردند .
که آقای جواشیم دِ پوسادا در سخنرانی ای که در TED داشتند به زیبایی این مسئله را توضیح دادند . ( سخنرانی پوسادا در تِد )
حالا سوال اینجاست . خب من فهمیدم که اهمال کار هستم و باید تغییر کنم .
چطور؟
در اینجا یک تمرین بسیار ساده و فوق العاده کاربردی را برایت می گویم که با استفاده از آن می توانی خیلی راحت بر اهمال کاری و به عقب انداختن کارهای مهم غلبه کنی .
قانون ۵ ثانیه
مغز انسان پر از مکانیزم های متفاوت است که رفتارها و احساسات ما را تشکیل می دهد .
یکی از این مکانیزم ها که توسط خانم مل رابینز با نام قانون ۵ ثانیه معروف شد این است که هر زمانی که خواستی کاری را انجام دهی ، فقط ۵ ثانیه فرصت داری اقدامی برای آن انجام دهی .
وگرنه مغزت شروع می کند به پیدا کردن بهانه ها و ترس هایی برای اینکه این کار انجام نشود .
چون مغز ما تغییر و کارهای جدید را دوست ندارد و می خواهد ما را در منطقه امن و همیشگیمان نگه دارد .
پس اگر مثلا خواستی ایده ای جدید را در کسب و کارت یا در بهبود روابطت پیاده سازی کنی ، مغزت شروع می کند به پیدا کردن بهانه ها …
نکند جواب ندهد ؟
نکند ضرر کنم ؟
اگر بقیه با من موافق نبودند چه ؟
اگر ایده ام را بگویم و مسخره شوم ؟
اگر رابطه را بدتر هم بکند چه ؟
برای من زود است . من نمی توانم این کار را انجام دهم .
زیادی زمان بر است . امکاناتش فراهم نمی شود و هزاران توهم و بهانه ی دیگر که نمی گذارد تغییر صورت گیرد .
پس بهترین کار این است که هروقت فکری به ذهنمان خطور کرد با خود بگوییم :
۱
۲
۳
۴
۵
و به عدد ۵ نرسیده اقدامی هرچند کوچک برای آن انجام دهیم .
مثلا در اینترنت درباره آن سرچ کنیم .
با کسی مشورت کنیم .
کاغذ و قلمی برداریم و ایده های تکمیلی را یادداشت کنیم .
مطمئن باشید با انجام این اقدام های کوچک خیلی راحت تر کارها انجام می شود و زودتر از آنچه فکرش را بکنید به نتیجه ای که در فکرش بودید خواهید رسید .
در ابتدا شاید برایت کمی سخت باشد یا فراموش کنی.
با کمی تمرین به این کار عادت می کنی و همیشه از این قانون تبعیت می کنی .
یک تمرین تاثیرگذار دیگر این است که کاری را که می خواهی انجام دهی به دیگران بگویی تا برای انجام آن متعهد شوی .
- برای اینکار می توانی در همین صفحه کامنت بگذاری و کاری که مدت هاست می خواستی انجام دهی ولی هی به تعویق می افتاد را در نظرات بنویسی .
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.